ناتانناتان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

مامی ناتان

روز مردوپدر

از اونجای که امروز روز پدره من وناتان جونی رفتیم برای باباییش یه کیف پول خوشدل خریدیم خواستیم کیک بخریم که همه  ی قنادیهای خوب تموم کرده بودن بنابراین  اومدیم خونه ودست به کار شدیم من در حال آماده کردن مواد کیک وناتان درحال ریخت وپاش  آرد یه کیک خوشمل  وخوشمه پختیم جای همه خالیه "بابا ژونم لوزت مبالک" حالا ناتان براتون میگه" خانواده ژونی من لفتن برای من لفاس وعنوسک خریدن که عکسهاشو بپینید به ماژیکهای لو دشتم نگاه نتونین لفطا این همون کیکه وعلوسکم هم توی دستمه مامی ژونی شلمندم کردی آخل به کیک دست زدم خیالم راحت شد این هم لباس خوشدلمه که به مناسبت لوز ملت گلفتم ...
3 خرداد 1392

حق طبیعی کودکان را نادیده نگیریم

ظرفها مونده. الان کار دارم . برو پی کارت این نوع جمله را بارها وبارها از زبان پدر ها ومادر ها شنیده ایم شاید شما هم از این جمله ها برای رهایی از دست کودکتان استفاده کرده اید.... ظرفها مونده . الان کار دارم. بروپی کارت این نوع جمله ها را بارها وبارها از زبان پدرها ومادرها شنیده ایم شاید شما هم از این جمله ها برای رهایی از دست کودکتان استفاده کرده اید طرد کردن کودکان رفتار نادرستی است حتی اگر وعده آینده نزدیک را به او بدهید مثلا برو یک ساعت دیگر .باشه برای بعد تحقیقات نشان داده کودکانی که به حال خود رها میشوند وگریه و نیاز و پرسش آنها نادیده گرفته میشود دچار آسیب روانی میشوند نتیجه برآورده نشدن نیازهای کودک ممکن است سالها بعد پدیدار شود...
2 خرداد 1392

قسمت دهم خاطره

شیوه دیگر از خواب ناتان شیوه بسته بندی راکه برای شما توضیح دادم حالا روش چرخشی شیوه دیگر از خواب ناتان شیوه بسته بندی راکه برای شما توضیح دادم حالا روش چرخشی یعنی یکی باید بغلش کنه ودور خونه بگرده تا شازده بخوابه که این کار خطیر اغلب به دوش بابایی دیگه روش بعدی روپاییه نه از نوع فوتبالی . تقریبا همیشه من انجام میدم بابایی میگه وقتی که ما میخوابیم فیگورهامون مثل همه مثلا هردو به یه طرف یا دست زیر چونه و....خیلی جالبه البته اتفاقیه اما اتفاقی که زیاد تکرار میشه "ماما ژونی از خیلو هام بقو"راست گفته پسرم ٨ ماهگیش ٨کیلونیم بوده و٩ماهگیش ٩کیلو ٢٠٠ گرم خوشتون میا دبا اینکه زودبدنیا اومد دست تنها هم بودم پسرم دچار کمبود وزن نشد یه ...
2 خرداد 1392

قسمت نهم خاطره

ناتان عزیزم مامی خیلی دوست داره من هر روز بزرگتر شدنت رو میبینم وتو هر روز از نوزادیت فاصله بگیرید حالا دیگه یه دندون داری عشقم مثل یک مرواریدی که درون صدف نشسته من هم هی دهانت رو باز میکنم ونگاش میکنم  از بس ... ناتان عزیزم مامی خیلی دوست داره من هر روز بزرگتر شدنت رو میبینم وتو هر روز از نوزادیت فاصله بگیرید حالا دیگه یه دندون داری عشقم مثل یک مرواریدی که درون صدف نشسته من هم هی دهانت رو باز میکنم ونگاش میکنم  از بس کوچیکه تاچیزیت میشه اول به دندونت نگاه میکنم تاببینم سر جاش هست یا نه 20 خرداد 90 در ده ماهگیت سمت راست فک پایین اولین دنونت دراومد  دومی 3 تیر 91 کنار اولی در اومد البته دندونهات دیر اومد اما پشت سر ...
2 خرداد 1392

ناتان ومورچه ها

92/1/2امشب یه اتفاق بانمک افتاد من وبابایی هر کدوم شیفتی نهار وشام میخوریم ویکیمون از شما نگهداری میکنه اون اتفاق جالب وقت شام خوردن مامانی افتاد...    92/1/2امشب یه اتفاق بانمک افتاد من وبابایی هر کدوم شیفتی نهار وشام میخوریم ویکیمون از شما نگهداری میکنه اون اتفاق جالب وقت شام خوردن مامانی افتاد وقتی داشتم شام میخوردم تو  هم روی اپن نشسته بودی یه تیکه از نون تست بهت دادم وگذاشتمت زمین تا بابایی به وظیفه اش عمل کنه وازشما تا آخر شام من نگهداری کنه وقتی بابایی روی مبل نشسته بود شما هم توی بغلش مشغول خوردن نونت بودی در یک چشم بر هم زدن نونت رو تموم کردی وبه طرف من اومدی اما من محو تماشای سریال مورد علاقم بودم تو...
2 خرداد 1392

دلنوشته

پسرم هستی من  ارامش من به خود میبالم که تو را دارم با تو متحول شدم وایمانم بیشتر شد . ایمان به پروردگاری که در تنهایهایم تنهایم نگذاشت ودر سختی دستان دراز شده من را به سویش گرفت . فرشته پاک و آسمانیم وجودت روزنه ای شد برای من تا غمهایم را از یاد ببرم . همیشه بخند نازنینم وقتی میخندی میشکفم ووقتی گریه میکنی  پژمرده میشوم ومیمیرم.   ...
2 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مامی ناتان می باشد