قسمت نهم خاطره
ناتان عزیزم مامی خیلی دوست داره من هر روز بزرگتر شدنت رو میبینم وتو هر روز از نوزادیت فاصله بگیرید حالا دیگه یه دندون داری عشقم مثل یک مرواریدی که درون صدف نشسته من هم هی دهانت رو باز میکنم ونگاش میکنم از بس ...
ناتان عزیزم مامی خیلی دوست داره من هر روز بزرگتر شدنت رو میبینم وتو هر روز از نوزادیت فاصله بگیرید حالا دیگه یه دندون داری عشقم مثل یک مرواریدی که درون صدف نشسته من هم هی دهانت رو باز میکنم ونگاش میکنم از بس کوچیکه تاچیزیت میشه اول به دندونت نگاه میکنم تاببینم سر جاش هست یا نه
20 خرداد 90 در ده ماهگیت سمت راست فک پایین اولین دنونت دراومد دومی 3 تیر 91 کنار اولی در اومد
البته دندونهات دیر اومد اما پشت سر هم در اومدن
"اونددری که به نظل میلام تی طون نیستما"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی