قسمت شانزدهم خاطره
گلک من چند روزی هست که مامان دنبال تدارکات جشن تولدت هستم .باهم رفتیم واسه شام تولد خرید کردیم ویه کیک به شکل دزد دریایی بانمک سفارش دادیم دو تایی ...
گلک من چند روزی هست که مامان دنبال تدارکات جشن تولدت هستم .باهم رفتیم واسه شام تولد خرید کردیم ویه کیک به شکل دزد دریایی بانمک سفارش دادیم دوتایی ذوق زده ایم وخوشحالیم 12 نفر هم مهمون داریم نکته غم انگیزش همینه که ما اینجا دیگه کسی رو نداریم
اما اگه فقط من وتو هم باشیم باز هم تولد میگیریم عشقم
٧/٥/٩٠ گل یکساله من امیدوارم گل هزار ساله من بشی امروز اولین جشن تولدته وهمه مهونهامون اومدن وبا اینکه یه جشن کوچیک بود اما بهمون کلی خوش گذشت
روز بعد از تولدت دوباره باید بریم وواکسن بزنیم میدونم این کابوس همه مامانهاست ومن هم دلم داره میاد توی دهنم که باز هم گریه درد مریضی
اماخدارو شکر میکنم که یه کوچولو گریه کردی واصلا هم مریض نشدی این هم هدیه من چون دیروز برای تولدت همه به تو هدیه دادند وامروز با مریض نشدنت تو به من هدیه دادی عزیزم
من در حال بازی با اسباب بازیهای هدیه داده شده مرسی