ناتان ومورچه ها
92/1/2امشب یه اتفاق بانمک افتاد من وبابایی هر کدوم شیفتی نهار وشام میخوریم ویکیمون از شما نگهداری میکنه اون اتفاق جالب وقت شام خوردن مامانی افتاد... 92/1/2امشب یه اتفاق بانمک افتاد من وبابایی هر کدوم شیفتی نهار وشام میخوریم ویکیمون از شما نگهداری میکنه اون اتفاق جالب وقت شام خوردن مامانی افتاد وقتی داشتم شام میخوردم تو هم روی اپن نشسته بودی یه تیکه از نون تست بهت دادم وگذاشتمت زمین تا بابایی به وظیفه اش عمل کنه وازشما تا آخر شام من نگهداری کنه وقتی بابایی روی مبل نشسته بود شما هم توی بغلش مشغول خوردن نونت بودی در یک چشم بر هم زدن نونت رو تموم کردی وبه طرف من اومدی اما من محو تماشای سریال مورد علاقم بودم تو...